ماه و پناه به قلم نازنین مرادخانلو
پارت شصت و هفتم
زمان ارسال : ۳۴۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
از شدت حرص، لب جمع میکنم و موبایلم رو با صورتی کج شده توی جیبم جا میدم. همین که میخوام از روی چوب بپرم، موتوری با سرعت عجیب، از پشت مانتوم روبه چنگ میگیره و توی یه ثانیه روی زمین کشیده میشم.
از ته دلم نعره میتپم و این تن و بدنمه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
آرامش
00واییییییی😧😧من چند وقت نبودم چه خبرا که نشده😧چقدر دلم برای ماه و پناه و نازنین جون تنگ شده بود😢😢 ماهی تا میاد یه نفس راحت بکشه یه بلایی سرش میاد😓لعنت بهت آداش،لعنت، مرسی نازنین جون🥰❤️😘🤗